تاریخ قم
تاریخِ قُم، اثری در تاریخ و جغرافیای شهر قم با برخی اطلاعات دربارۀ فرهنگ و جامعۀ این شهر تا سدۀ 4ق / 10م، تألیف حسن بن محمد قمی (د پس از 378ق / 988م). دربارۀ مؤلف، آگاهی ما در بیشتر موارد تنها متکی بر همین کتاب است که اینک فقط ترجمۀ ناقصی از آن به زبان فارسی در دست است (نک : ادامۀ مقاله). بروکلمان تاریخ درگذشت او را 406ق دانسته است که مستند آن معلوم نیست (GAL, S, I / 211).
ابن طباطبا (د سدۀ 5ق) که به اصل کتاب دسترسی داشته، نسبت مؤلف را به اشعریان (ه م)، از طوایف مهم ساکن شهر قم رسانده است (ص 255؛ قس: افندی، 1 / 319، که به نقل از مآخذ دیگر از او با نسبت «شانی» یا «شیبانی» یاد میکند؛ نیز نک : حسینی، 1 / 319). مؤلف خود را «المنجم» نیز خوانده است (ص 8) و از چند اشارۀ او چنین برمیآید که با تاریخگذاری ایرانی آشنا بوده است (نک : ص 85، 218، 219، 226، جم ). بعید نیست که او شغل دیوانی داشته، و احتمالاً از دانش وی در گاهشماری برای امر خراج استفاده میشده است.
برادر مؤلف، ابوالقاسم علی مدتی حاکم قم بوده، و مؤلف به تصریح خود، بیشتر اخبار و آگاهیها دربارۀ قم را در زمان حکومت وی جمعآوری کرده است (ص 11-12).
قمی بر مذهب تشیع اثنا عشری بوده است و نشانههای صریحی در این باره از کتاب او به دست میآید (مثلاً نک : ص 191-205). مؤلف به ابوالفضل ابن عمید، وزیر ادیب آل بویه نزدیک، و با وی همنشین و معاشر بوده است (ص 11). وی همچنین از ابوعبدالله حسین بن علی ابن بابویه قمی، برادر شیخ صدوق حدیث نقل کرده است (ص 91-92، 213؛ نیز نک : نوری، 3 / 423).
مایۀ شهرت قمی همین کتاب است که به گفتۀ خود وی کتابقم نام داشته(ص12)،و آنرا بهعربی و برای صاحب بنعباد نوشته بوده است (ص 4-5). وی نخست قصد داشته است کتابی مشتمل بر «اخبار عرب اشعریه که به قم نزول کردند» بنویسد، اما بعد هدف خود را گسترش داده، و کتابی جامع دربارۀ قم رقم زده است (ص 12-13). قمی در سبب تصنیف کتاب میگوید: «از آن گاه باز که ابوعبدالله حمزة بن حسن اصفهانی کتاب اصفهان تصنیف کرد و در شرح قصص و اخبار قم هیچ شروعی نکرد و برادرم، ابوالقاسم علی بن محمد بن حسن الکاتب مرا گفت که چون به شهر قم رسیدم، تفحص بسیار کردم، باشد که کتابی از اخبار قم به دست آرم، مقدور نشد؛ پس به غایت من حریص گشتم بر تصنیف این کتاب...» (ص 11).
اصل عربی کتاب قمی تاکنون به دست نیامده، و آنچه از این کتاب امروزه در دست است، ترجمهای است از 5 باب کتاب که در حدود سال 805 یا 806ق به دست تاجالدین حسن بن بهاءالدین علی بن حسن بن عبدالملک قمی، از فضلای قم (نک : مدرسی، کتابشناسی...، 38)، برای خواجه ابراهیم صفی، حاکم قم (نک : همو، قمنامه، 26-27) به انجام رسیده است. در سدههای گذشته نیز تنها همین ترجمه در دسترس مؤلفان بوده است (مجلسی، 1 / 42؛ اشرف، 512؛ کچویی،1 / 14؛ نیز نک : مدرسی، کتابشناسی، 41-42). با این همه، به استناد بعضی شواهد، میتوان گفت که متن عربی و کامل کتاب تا اواخر دورۀ قاجاریه موجود بوده است (فقیهی، 22-25).
در پارهای از مآخذ متأخر (نک : افندی، 1 / 319؛ آقابزرگ، 3 / 276)، تاریخ ترجمه 865ق یاد شده است که یقیناً درست نیست، و ظاهراً بر اثر تصحیف «ست» به «ستین»، در برخی نسخهها، این اشتباه پدید آمده است. در نسخۀ کهنی از این ترجمه که در کتابخانۀ مرعشی (شم 1715) موجود است، تاریخ کتابت آن 837ق آمده است (بهاءالدین، 216 بب ).
قمی فهرستـی از ابواب 20 گانۀ کتاب را ــ که خود شامل فصول دیگری در طی ابواب نیز میشده ــ در ابتدای کتاب به دست داده است (ص 15- 19). با نگاهی به این فهرست میتوان نتیجه گرفت که کتاب قم یکی از مفصلترین آثار در تاریخ و فرهنگ این شهر بوده است و در میان تواریخ محلی جایگاه ممتازی دارد.
مؤلف در این کتاب نخست از کلیات دربارۀ شهر قم، جغرافیا، محلات، روستاها و ابنیۀ آن آغاز میکند و سپس به ساکنان قدیم و جدیدشهر میپردازد. در باب اول به تفصیل، حدود شهر، راهها، دروازهها و برخی بناها نظیر دارالضرب و سرای حکام و نیز جویها، رودها، کاریزهای قم و نحوۀ تقسیم آب آنها را وصف میکند (ص 15، 22، 38، 40-53).
در باب دوم، در 5 فصل، دربارۀ اینکه «قم را چند نوبت مساحت کردهاند و چند نوبت مال بر آن نهادند و مبلغ خراج آن چند نوبت بوده است و نامهای ضیاع آن و ذکر انواع خراج آن» و نیز «نجوم و رسوم و مؤن و اخراجات آن» و «رسوم صدقات به قم و آنچه در امر خراج در ایام عجم و در اسلام آمده است» و «وجوه اموال و احکام زمینها» به تفصیل سخن رانده است (ص 16، 107 بب (. آگاهیهایی که قمی در این بخش از کتاب خود دربارۀ خراج مناطق گوناگون قم و اطراف آن و نیز مناسبات کشاورزی و زمینداری بیان کرده، با توجه به اینکه به اسناد مالی و دیوانی دسترسی داشته، در نوع خود بینظیر است (نک : ص 107 بب ).
در باب سوم که دو فصل دارد، در فصل اول به تاریخ تولد و وفات ائمۀ اثنا عشر و حضرت فاطمۀ زهرا(ع) و شمار اولاد و نام آنان پرداخته (ص 191-205)، و در فصل دوم از طالبیان، یعنی فرزندان ابوطالب «که به قم آمدند و وطن ساختند» و «انساب و بعضی از اخبار ایشان» یاد کرده است (ص 25 بب ).
در بابهای 4 و 5 کتاب، مؤلف با پرداختن به جزئیات مهم و اغلب منحصر به فرد، به شرح ماجرای مهاجرت عرب، به ویژه عربهای اشعری، به قم و نیز «ذکر اخبار ایشان در ایام جاهلیت و ذکر قبایل و عشایر ایشان» پرداخته است (ص 16).
دربارۀ منابع کتاب نیز، قمی علاوه بر استناد به اقوال محلی (مثلاً نک : ص 31، 40، 265)، از برخی آثار مکتوب نیز به عنوان مأخذ نام برده است که از جملۀ آنها میتوان به این آثار اشاره کرد: البلدان ابن فقیه همدانی (ص 23، 56، 90)، کتاب اصفهان حمزۀ اصفهانی (ص 23، 29، 32)، التبیان احمد برقی (ص 20، 56، 81)، آثاری از ابوبکر صولی (ص 108، 168، 233) و کتاب عباسی از احمد بن اسماعیل بن سمکۀ قمی در باب تاریخ عباسیان (ص 145، 200، 236؛ برای دیگر منابع و مآخذ تاریخ قم، نک : مدرسی، همان، 17 بب ؛ نیز فقیهی، 32-35).
نثر ترجمۀ کتاب قم از نمونههای روان و فصیح زبان فارسی است و با اینکه در دورۀ مترجم نثر مصنوع و پرتکلف رواج داشته، این ترجمه از هرگونه تکلف و تصنع به دور است؛ مترجم در چند مورد به افزودن مطالبی از خود تصریح کرده است (مثلاً نک : ص 63).
کهنترین نسخۀ موجود از ترجمۀ تاریخ قم در کتابخانۀ مرعشی قم (شم 1715) قرار دارد (برای آگاهی از دیگر نسخهها، نک : منزوی، 6 / 4264- 4265). تاریخ قم نخستینبار در 1313ش به کوشش و تصحیح و تحشیۀ جلالالدین طهرانی در تهران منتشر شد.
مآخذ:
آقابزرگ، الذریعة؛ ابن طباطبا، ابراهیم، منتقلة الطالبیة، به کوشش محمدمهـدی خرسان، نجف، 1388ق / 1968م؛ اشـرف ، محمد، فضائل السادات، قـم، 1380ق؛ افنـدی، عبدالله، ریاض العلماء، بـه کوشش احمد حسینـی، قـم،1401ق؛ بهاءالدین بن حسن،«انجام نامه»، تاریخ قم، نسخۀ خطی کتابخانۀ مرعشـی قم (شم 1715)؛حسینـی،احمد، تعلیقاتبر ریاضالعلماء (نک : هم ، افندی)؛ فقیهی،علیاصغر،تاریخ جامعقم، تاریخ مذهبی، قم، 1350ش؛ قمی، حسن بنمحمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین طهرانی، تهران، 1313ش؛ کچویی قمی، محمدعلی، انوار المشعشعین، بهکوشش محمدرضا انصاری قمی، قم، 1381ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق / 1983م؛ مدرسیطباطبایی، حسین، قمنامه، قم، 1364ش؛ همو، کتابشناسی آثار مربوط به قم، قم، 1353ش؛ منزوی، خطی؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، 1408ق / 1988م؛ نیز:GAL, S. .